غرق عشق و شور و مستی بی مثال پر کشیدم از زمین و از زمان آدم و حوا و هرچه زاده اند هر کسی در دست خود یک نامه داشت بعد از آن باری تعالی مینوشت رفت و رفت و نوبتش بر من رسید با غضب افکند سوی من نگاه چشم تا به جهنم دوختم ناگهان زیبا رخی از ره رسید بعد از آن یار و آن دلدار گفت پور موسی (ع) با تو صحبت میکند گر چه او با نامه بد آمده آمده صد بار بر من رو زده گر چه او هم آبرویم برده است خوب میدانم که خوش کردار نیست
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:51  توسط گروه آمادگي دفاعي منطقه 15
|
|